نويسنده/نويسندگان | |
---|---|
مترجم | |
انتشارات | |
نوع جلد | |
قطع | |
شابک | |
زبان | |
نوبت چاپ | |
تعداد صفحات | |
سال چاپ |
مارکس از منظر پساساختارگرایی (لیوتار، دریدا، فوکو، دلوز)
کتاب مارکس از منظر پساساختارگرایی نوشتهی سایمون چوت با مفروض قرار دادن وجود صداهای متکثر در متون مارکس در پی آن بوده است تا نشان دهد چه ردّپاهایی از پساساختارگرایی و پسامدرنیسم را در متون مارکس میتوان یافت و همچنین اندیشهی مارکس در متون گریزپای آلتوسر و برخی از برجستهترین پساساختارگرایان، یعنی لیوتار، دریدا، فوکو و دلوز به صورت سلبی یا ایجابی، واجد چه تصویر و جایگاهی است. مؤلف بر آن است تا آشکار سازد در بطن مواجهات پرخطر و پرتنش پساساختارگرایان با مارکس چه امکانهای متکثر و خلاقانهای میتواند وجود داشته باشد، مواجهاتی همزمان ویرانگر و سازنده که امکانات درونی آثار مارکس را در کانون توجه خود قرار میدهد و تقلیل تمام عیار اندیشهها به جبهههای مارکسیست یا ضدمارکسیست را به سُخره میگیرد. در پسِ انتشار چنین ترجمههایی امیدی به تلنگرهایی برای اندیشیدن به امکانها و بدیلهای تازه و مواجهاتی رادیکال نهفته است، آن هم در شرایطی که گفتارهای موجود به طور مستمر با طبیعیسازی اوضاع و احوال، امکان اندیشیدن به امکانها را به امتناع میکشند و چندصدایی موجود در متون را در ذیل نوعی تکصدایی قاهرانه نادیده میانگارند.